Sunday, November 04, 2007

why now & late ? حالا چرا و دیر چرا ؟

حالا چرا !؟گاهی در مباحث تاریخی و سیاسی زمانیكه به نقش افراد تاریخساز اشاره می شود عده ای این بحث را پیش می كشند كه به هر حال بلوغ زمانی باعث می شد تا این اتفاق در تاریخ رخ دهد حتی اگر مثلا شخص ادیسون یا لنین نیز نبودند. اما من فكر می كنم انصاف این است كه بگوییم تاریخ تركیب ظریفی از افراد تاریخساز و بلوغ زمان است. اگر استراتژی های جنك سرد را شخصی بنام ادوارد كانون تئوریزه كرد ظاهرا قرار است آینده سیاسی خاورمیانه را نیز جوزف بایدن طرحریزی كند. تا همین چند روز و چند هفته قبل هیچ اسمی از بایدن نبود اما شاید همان تركیب ظریف فوق الاشاره باعث شد تا وی به چهره ای خبرساز تبدیل شود. نظریات و طرح های بایدن درباره تقسیم عراق به سه منطقه اگرچه طرحی تازه نیست اما صراحت وی در ارائه این طرح در قالب راه برون رفت از بحران عراق طرفه و بدیع است. چنانچه در نوشته های قبلی نیز اشاره داشتم اقدامات ایالات متحده در عراق باعث بهم خوردن توازن قدرت به نفع ایران شده است. اگرچه در مراكز تحقیقاتی ایالات متحده طرح هایی در جهت ادغام ایران در یك ساز و كار منطقه ای هم عرض با دنیای آزاد ارائه می شد اما نزدیكی ایران به پیمان شانگهای و استرتژی ایران در تقابل با غرب باعث شد تا این تئوری ها در دم ناقص و ناكارآمد جلوه كنند. یكی از دو راهی كه برای مهار ایران در شرایط جدید می ماند به حداقل رساندن چربش شرایط ایران است. اگر با روی كار آمدن دولت شیعه در عراق و پیروزی حزب الله در لبنان، ایران در شرایط بهتری قرار گرفته است پس می توان با همان مدل لبنان نیز به مهار این چربش اقدام كرد. چنانكه كش و قوصهای لبنان باعث بحران آفرینی و در نتیجه ایجاد وارفتگی سیاسی در آنجا شد نمونه این تاكتیك در عراق نیز نه با بحران آفرینی كه با یك استرتژی دایمی و ماندگار برای خود ایران قابل ارائه است. در سالهای قبل خود مختاری كردستان جنوبی در عراق و استقلال آزربایجان شمالی و تركمنستان شمالی باعث ایجاد بحران های استراتژیك برای ایران شده بود. در شرایطی كه ابن بحران با واریانسی ملایم رو به پیشرفت داشت مساله عراق باعث شد تا ایران در هر شرایطی دست برتر را داشته باشد. البته از آنجا كه تصور خود من و خیلی های دیگر نیز بر این بود كه ایالات متحده در افغانستان و عراق مدلی فدرال ارائه خواهد كرد نتیجه گیری می شد كه حاصل جمع جبری شرایط جدید باز در جهت تشدید این بحرانها باشد. اما محافظه كاری ایالات متحده و فاصله گیری رهبران نسل جنوب از آرمانهای ایده آلیسم ویلسونی و نسل رهبران شمال، باعث شد تا همه چیز به نفع ایران رقم بخورد.با وجو اینكه دیر شده است اما تاثیرات این اقدام در صورت واقعیت و عینیت یافتگی آن از همین ابتدا و از شدن عصبانیت ایران و تركیه پیداست. اگرچه به عنوان یك ترك از تاثیر این مساله بر تركیه متاسف خواهم شد اما راه خاورمینه و ملل جدید از اتوبان بایدن خواهد گذشت. امیدوارم این برگ را نیز رهبران ایالات متحده به باد ندهند.به امید استقلال همه ملت ها و بر افتادن همه امپراتوری ها سنتی.

No comments: