Sunday, July 24, 2005

سلام اولسون بوتون آزربايجانلي لارا.
سلام به همه انسانها.
من از امروز قصد دارم در اين وبلاگ ، از آزربايجان بنويسم. ايده من ، انديشه مدرن فدراليسم است. چنانچه در اين مورد با من همفکر باشيد ؛ از هم انديشي شما استقبال خواهم کرد.
بدون شک هر انسان مدرني که از نيروهاي سنتي استقلال پيدا کرده باشد ؛ حقوقي را که براي خود قايل است وصرف نظر کردن از آنها را غير ممکن مي داند ؛ چنانچه به اخلاقيات مدرن و عقلانيت معتقد باشد ، براي ديگران نيز قايل خواهد شد.چه همه ما انسان هستيم. لوازم انسانيت با تمام ويژگيهاي آن در همگان به يکسان وجود دارد. اگر من مسلمان هستم ؛ نبايد از ديدن يک يهودي و حتي هندو تعجب کنم و او را پست تر از خود بدانم. اين رفتار از انسان دور از خرد عادي است. زيرا وي به عدم کفايت عقل خود در تشخيص خير و شر اذعان دارد و بر اين اساس اسير دست نيروهاي بدانديشي مي شود که در سايه فلسفه اي نيک ، به صورت شگرفي نيروي تسخيرگري را به وجود مي آورند. انسان عقلاني وانديشمند حتي اگر آته ايست و سکولار نيز نيانديشد ؛ در خواهد يافت که انديشه همه بنيانگذاران اديان خوشبختي انسان بود.اشتراک در مفاهيم و افتراق در مصاديق ، برهاني بر يکسان بودن راه اديان است.انساني که اديان را با چنين چشم اندازي نظاره گر باشد ، بديهي است هر گز راضي به ذلت خود نخواهد بود. آن هم به صرف ادعا و قدرت تبليغاتي حريف.و طرف مقابل خود را نيز به تمسخر نخواهد گرفت.
چنانچه به عناصر ديگر نيز که در حيات فرهنگي انسانها بوجود آمده اند ، چنين نگاهي داشته باشيم ؛ باز از ديدن يک نفر با زباني ديگر به خود اجازه نخواهيم داد وي را در شرايطي قرار دهيم که خود از آن بيزاريم.همه تفاوتهادرچنين ديدگاهي کاملا منطقي و معنادار خواهد بود.و بيانگر انساني مثل خود وي خواهد بود.با همه چيزهاي همسان و نمودهاي متفاوت.شما زبان داريد و من هم. فقط يک سير فرهنگي و تاريخي - تمدني و حتي جغرافيايي باعث شده که من ترکي حرف بزنم وشايد شما نيز کردي و يا فارسي و هر زبان زنده ديگري.
تصور نمي کنم تا اينجا مشکلي داشته باشيم.ولي من در اينجا سوالي را مطرح مي کنم. اميدوارم جوابي عميق در ذهن خود براي اين سوال بيابيم.چرا نگاه فارس به ترک در ايران و نگاه ترک به کرد در ترکيه و نگاه فارس به عرب باز در ايران و نگاه عرب به بربر در الجزاير يکسان و تحقير کننده است ؟ و شما اگر از انسانهاي عادي هستيد که تا بحال به تفاوت مستر بين اروپايي با ايراني نيانديشيده ايد ، اگر در کشور ديگري متولد مي شديد ، مثلا در روماني باز به فارس بودن خود افتخار مي کرديد يا يک ملي گراي رومانيايي مي شديد و به فرهنگ و زبان رومانيايي خود افتخار مي کرديد؟چرا انسانها نه به دلخواه بلکه به تاثير مرزها مي توانند همانند يک بنيادگراي مذهبي شان انسان را چنين پايين بياورند؟ دولتها و اميالشان در اين قضيه چقدر دخيل است و انسان متمدن چکار بايد بکند ؟
چند سال پيش براي بازپروري نوعي مگس روبه انقراض ، در سطح يک سازمان علمي بين المللي چندين هزار دلار و شايد ميليون دلار خرج شد.آيا زبان انسانها براي تمدن بشري ارزشي معادل يک نوع مگس براي طبيعت ندارد ؟
خوشحالم که تا اينجا با من بوديد.به اين مسايل فکر کنيد.هيچ انسان خود فروشي هم در کار نيست.من هم مثل شما هستم.فقط به دلايلي که بايستي براي شما نيز آشنا باشد ؛ نمي توانم اسم و آدرس واقعي خود را در اينجا بياورم.دور نيست چنين روزهايي.
تا بعد.
دنيزليک

No comments: