انتخابات وادبیات دروغ
انتخابات این دوره خاطره خیلی دوری نیست. همه ما شاهد اتفاقات با اهمیتی بودیم. در ایرانی که دولتمردانش فکر می کردند ؛ دارای چنان سیطره ای بر اقوام هستند که هرگز نگران مساله ای از این بابت نباشند ؛ ناگهان اقلیتها و اختیارات و امتیازات آنها موضوع روز شد. هدف مبارزات جدید کاملا روشن و عقلایی بود. هر ارگانی که در تغییر فرهنگ و استحاله مرم مجری بود مثل صدا و سیما و ارگانهایی مثل استانداریه به عنوان حاکم نماینده مرکز و سایر مجریان سیاست اشغال خاک و زمین نظیر سازمان مسکنو شهر سازی با پیامی واضح هدف حمله قرار گرفتند.
اهمیت این بمب گذاریها در این بود که جو سکوت را شکست و برای مبارزان بعدی الگو سازی کرد. اما با اهمیت تر از این تاثیری بود که بر گفتمان اتخاباتی گذاشت. همه نامزدها به طور واضح و متفاوتی نسبت به قبل از حقوق اقلیتها سخن گفتند و نوعی فرهنگ تبلیغاتی متفاوت شکل گرفت. البته تفاوت خاصی در نگرش به این قضیه در دیدگاه راست محافظه کار و چپ اصلاح طلب وجود ندارد. نوعی توافق و سکوت در یان مورد بصورت تاریخی بین چپ و راست وجود دارد. ما نباید منتظر باشیم که روشنفکران ایرانی تابع سیاستهای الینزاسیون مثل روشنفکران فرانسوی زمان جنگ الجزایر به نفع ما جبهه گیری کنند. این مساله تضاد آشکاری با سنت روشتفکری مرکز گرای ایرانی دارد. روشنفکرترین و دموکراتیک ترین نیروها نیز اقدامی در جهت اعاده حقوق اقلیتهای ملی نخواهند کرد. اپوزیسیون خارج نیز سابقه ای بدتر از انقلابیون داخلی دارند. آنها اندیشه مدرن دارند ولی دموکراتیک فکر نمی کنند. نسل روشنفکران داخل و خارج ایرانی پرورده محیطهای دو قطبی و انقلابی دهه های پیش است. در خوشبین ترین حالت آنها فقط در جریان مبارزه ای سازمان یافته حاضر به گفتگو و امتیازدهی خوهند بود.
رییس جمهور انتخابی نیز بدترین اتنخاب در این مورد بود. چه تفاوت گفتمان حاکم بر تبلیغات با گفتمان حاکم بر عرصه بعد از انتخابات نظیر تفاوت تیتر و متن نشریاتی است که هنوز هم از فروش خدمت سربازی می نویسند. در همین اوان کار دولت جدید ، ابلاغ می شود که مدیران کل و احتمالا مقامات حکومتی در اندازه های کوچکتر از وزیران ! بدون هماهنگی نباید مصاحبه کنند. تصور اینکه چنین دولتی در راستای باز کردن شرایط فرهنگی اقدام خوهد کرد و اقلیتهای ملی را در جهت اعاده حقوق خود یاری خواهد کرد مثل طنزهای ملا نصرالدین کهنه و ناشیانه و حتی غیر قابل خنده می نماید.
دولت جدید حتی در محدود کردن بیشتر نیز اقدام خواهد کرد. به نظر من آنچه می تواند دولت و حکومت را به تجدید نظر در سیاستهای خود وادارد ؛ سازمان دهی مبارزه و ایجاد چالش است. افکار عمومی در سطح جهان نیز باید متوجه خواستهای اقلیتها باشد. آنچه در راستای مبارزه و ایجاد تاثیر بر افکار عمومی جهان اهمیت دارد ؛ پرهیز مبارزان از خشونت بی تاثیر و نیز پرهیز از هر نوع ترور و آدمکشی است. علاوه بر غیر انسانی بودن چنین کارهایی که باعث جبهه گیری مردم خوهد شد ؛ شرایط بین المللی نیز مهیای توافقهایی بین دولتهای ناهمسان است و در چنین شرایطی نباید اندیشه مبارزه ملی وجه المصالحه دولتها شود. سازمان دهی و تشکیل سازمانهای مدنی و اقدامات فرهنگی و آموزشی بیشترین بازده را به همراه خواهد داشت. چنانچه مبارزان بتوانند فکر ایجاد فرق بین اقلیت حاکم و سایر اقلیتها را جا بیاندازند نتیجه آن از هر بمبی وحشتناکتر خواهد بود. هر صدای انفجاری مردم را وحشت زده خواهد کرد ولی هر آموزشی مردم را به تفکر وا خواهد داشت و ملتهایی که بیاندیشند ، آسیمیله نشده و از بین نخواهند رفت.
Wednesday, August 24, 2005
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment